3>Part¹) Adore you)
پارت 1 ...
ویو ا.ت
امروز تو شرکت در حال بررسی برنامه روزانه اقای جئون بودم که گوشیم زنگ خورد.
اِدا بود ...
جواب دادم و گفت که
ادا : ا.ت امشب به هیچ وجه نیا خونه که با پای خودت میری بیرون.
ا. ت :چرا؟
ادا : من و دوستام دیشب تا دیر وقت بیرون بودیم و به مامان گفتم رفتم اکادمی.
رفته بودیم کلوپ یکی از دوست پسرای دوستام و گردنم کبود شده و مامان مچمو گرفته و ولم نمیکنه.
امشب مامان و بابا با هم جر و بحث و دعوا دارن پس بهتره نیای خونه.
ا. ت: اما ...
ادا: اما و اگر نداره امشب از خونه دور باش ... چمیدونم به رییسات بگو که امشب شرکت میمونی و کار میکنی اما خونه نیا.
بهت قول میدم ماجرای اینجا رو درست میکنم فقط برام فرصت بخر، اوکی؟
ا. ت:باشه( نگران و عصبی)
رفتم سمت اتاق اقای کیم ( وی) در زدم و با شنیدن بیا داخل رفتم تو.
پایان ویو ا. ت
ا. ت : اقای کیم میخاستم ازتون اجازه بگیرم که امشب من شرکت بمونم و به کارای عقب مونده رسیدگی کنم اگر مشکلی نداره.
وی : نه مشکلی نداره اگر کسی متوجه نشه حتی جونگ کوک.
ا. ت : خیالتون راحت به هیچ کس نمیگم.
وی: مرخصی
ا. ت :خسته نباشید.
ویو ا.ت
امروز تو شرکت در حال بررسی برنامه روزانه اقای جئون بودم که گوشیم زنگ خورد.
اِدا بود ...
جواب دادم و گفت که
ادا : ا.ت امشب به هیچ وجه نیا خونه که با پای خودت میری بیرون.
ا. ت :چرا؟
ادا : من و دوستام دیشب تا دیر وقت بیرون بودیم و به مامان گفتم رفتم اکادمی.
رفته بودیم کلوپ یکی از دوست پسرای دوستام و گردنم کبود شده و مامان مچمو گرفته و ولم نمیکنه.
امشب مامان و بابا با هم جر و بحث و دعوا دارن پس بهتره نیای خونه.
ا. ت: اما ...
ادا: اما و اگر نداره امشب از خونه دور باش ... چمیدونم به رییسات بگو که امشب شرکت میمونی و کار میکنی اما خونه نیا.
بهت قول میدم ماجرای اینجا رو درست میکنم فقط برام فرصت بخر، اوکی؟
ا. ت:باشه( نگران و عصبی)
رفتم سمت اتاق اقای کیم ( وی) در زدم و با شنیدن بیا داخل رفتم تو.
پایان ویو ا. ت
ا. ت : اقای کیم میخاستم ازتون اجازه بگیرم که امشب من شرکت بمونم و به کارای عقب مونده رسیدگی کنم اگر مشکلی نداره.
وی : نه مشکلی نداره اگر کسی متوجه نشه حتی جونگ کوک.
ا. ت : خیالتون راحت به هیچ کس نمیگم.
وی: مرخصی
ا. ت :خسته نباشید.
۱۰.۳k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.